.

قدیما ظرف یکبار مصرف نبود, دختر همسایه 2 بار میومد، یه بار نذری میاورد، یه بار هم میومد واسه ظرفش، آدم فرصت فکر کردن و تصمیم گیری داشت...

.

.

تكیه نکن بر عصای تنهایی ات؛ شانه هایم را خدا برای تو آفریده

.

هـِـی، ﺑﺎ ﺗــﻮأم...!!ﻣﻴﺪﺍنی ﺑﺮای ﮔــُـﺬﺭ ﺍﺯ "ﺩﻭﺳﺘـﺖ ﺩﺍﺭﻡ" ﺑﻪ"ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺷﺘـــﻢ" ،ﭼـﻪ ﺯﺟـــﺮی ﻛﺸﻴــﺪﻡ؟؟!

.

خودت كه هیچ....

تمام دنیا هم بگویند تو مال من نیستی،این دل زبان نفهم....

باز هم....بهانه ات را میگیرد....

امان از این دل زبان نفهم....

.

.

هرگز برای کسیکه شما را اذیت میکند گریه نکنید

در عوض لبخند بزنید و بگویید:ممنون به خاطر اینکه به من فرصت دادی تا کسی بهتر از تو پیدا کنم

.

یادت پرچم صلحی ست میان شورش این همه فک

ر

.

نه ممنون. نه کبریت نه سیگار! با سردی کلامت هم اتش گرفتم هم دود شدم....

.

من ایستاده بغض میکنم وقتی چشم در چشم من... برای غرورم فاتحه میخوانی

.

در چشمانت جنگجویی مغل کمین کرده. جرات نمیکنم دوستت نداشته باشم

.

اینجا لیلا دلش تنگ شده

مجنون نیستی! اما برگرد....

ارزوی خوشبختی نکن برای من.....بی خودت

.

کنار دیگری ارام ترم اما خوشبخت نه

.

گاهی بدترین انتقامی که میشه ازیه نفر گرفت اینه که تو چشماش زل بزنید و بگید بخشیدمت....

.

میدانی تنهایی کجایش درد دارد؟ انکارش...

بغض هایمان را برای خودمان نگهداریم. گاهی وقتا سبک نشویم سنگین تریم

.

خدایا دلم اغوش میخواهد....اما نه زن ,نه مرد! خدایا زمین نمی ایی؟

.

مهربانیت را به دستی ببخش که میدانی با او خواهی ماند وگرنه حسرتی میگذاری بر دلی که دوستت دارد!

.

خیانت یک اشتباه نیست....

درست ترین اتفاق در یک رابطه ی اشتباه است

.

اموخته ام که وابسته نباید شد... نه به هیچکس و نه به هیچ رابطه ای.... و این نشدنی ترین اصلی بود که اموختم

.

دلم بچگی میخواهد! جلوی کدام مغازه پا بکوبم تا برایم ارامش بخرند؟!

.

باز هم بلند شو....ایستادن کسی که زمینش زده اند از کسی که به زور سر پایش نگه داشته اند، زیباتر است....

.

صدایت نمیکنم که برگردی....

مهم باشم خودت برمیگردی...

.

وقتی گند زدی به زندگی طرف،حداقل دهنتو ببند نگو: قسمت بود..

.

وِلت میکنم و می رم.....نه اینکه دوستت نداشته باشم ها...بین خودمون باشه...از نخودی بودن متنفرم....

.

من به جای خالی اش بیشترازخودش عادت كرده ام

اعتراف تلخیست

.

مدتهاست زیاد حرف میزنم اما حرفم را نمیزنم....

خود را نرنجان

آنکه بودنت را قدر ندانست،لایق حضور درفکرت هم نیست

.

نقاشی اش خوب نبود

اما راهش را خوب کشید و .... رفت

.

وقتی از دست دادن عادت میشه...دیگه به دست اوردن هم آرزو نمیشه...

'گریه ام میگیرد وقتی میبینم کسی که همه دنیای من بود، منت دیگری را میکشد....

.

روزی جایت را خواهد گرفت

همانگونه که تو جای مرا به دیگری بخشیدی

.

بعد از"خداحافظى" برنگرد و عقب را نگاه نکن....

بعد دردسری میشود این "آخرین نگاه"

گرچه جانم رود از دست دراین کنج قفس،یادت از دل نرودتاکه مراهست نفس

زنگ میزنم یه صدایی میگه:مشتركى که به یادشی تو رو فراموش کرده راست میگه؟

.

میدونم دلت گرفته،من برات سنگ صبورم، مثل تو از هم دورم،واسه من زندگى سرده! نكنه تو هم غریبى؟ كاش میشد اشكاتو پاك كرد،بمیرم تو هم بریدى چه تبسم قشنگى وقتى به غم ها بخندى آخه ارزشى نداره دل به این دنیا ببندى نازنین دنیا همینه اون كه خوب بود بدترینه

.

ا`ین``قطره`ها`ی` `بارون`رو`فر`ستا`دم``پژ`مر`ده``نشى` `چو`ن` خیلی` گلی`

.

بگذار شیطنت عشق ،چشمان تو را به ع....نی خویش بگشاید ھر آنچه آنجا جز رنج و پریشانی نباشد،اما کوری را به خاطر آرامش تحمل نکن.

.

"حوا‎" كه‎ باشی‎ بعضی‎ ها‎ "هوا‎"برشان‎ میدارد‎ كه‎ آدمند‎

.

یه وقت به سرت نزند كه شعرهایم را بتكانى....

چرا كه رسوا خواهم شد....و همه خواهند دید

لحظه لحظه تو را "میان واژه هایم"

.

خودت را نرنجان، آنكه بودنت را قدر ندانست لایق حضور در فكرت هم نیست

.

میان مشغله ها گم شدم

ولی دلم برای هوایت همیشه بیکار است

.

همیشه تو بن بست زندگی همه برمیگردن و سراغ عشق اول رومیگیرن اما وای از زمانی که عشق اولتم رفته باشه سراغ عشق اولش

.

.

فال حافظ زدنت از پی دلتنگی کیست؟ من که هرلحظه به یاد تو و دلتنگ توام

.

به حرمت نان و نمکی که باهم خوردیم؛نان را تو ببر که راهت بلند است و طاقتت کوتاه....

نمک را بگذار برای من میخواهم این زخم برای همیشه تازه بماند

.

چه تجارت ناشیانه ای بود آن همه نازی که من از تو خریدم

.

انسانها شبیه آن میشوند ك ب آن مینگرند یقین دارم تمام عمر به ماه نگاه کردی

.

امشب پر بغضم....

شانه ات، ساعتی چند رفیق؟؟!

.

چقدر سخته وقتی همه سراغ كسی رو ازت میگیرن كه فقط تو میدونی كه نیست. سخت تر از اون وقتیه كه مجبوری لبخند بزنی و بگی خوبه

.

گاهی چه اصرار بیهوده ایست، اثبات دوست داشتنمان.چرا كه دوست ترمان دارند وقتی كه دوستشان نداریم....

.

.

تودرمن ان تب گرمی كه ابم میكند كم كم.نگاهت نیز چون مستی خرابم میكند كم كم

.

دردیاری كه رفیقان همه دل می شكنند به تو نازم كه وجودت غم دل می شكند

.

پشت این بغض بیدی نشسته ک خیال می کردبااین بادها نمی لرزد

.

.

هر وقت دلت تنگ شد... قدم زدن در فضای باز و بی مرز نماز را دریاب.

.

خدایا، خواستم بگویم تنهایم اما نگاه خندانت مرا شرمگین کرد

.

سالهاست عبور كرده ام از خویش ! یادم بخیر....

.

یه منبع آرامش میخوام....

یه شونه....

یه کوه دلخوشی....

یه "تو"

.

'ما که خودمان یک شاهنامه غصه داریم! گاهی نمیدانم غصه دیگران را هم خوردن همدردیست یا خود آزاری؟!

.

بعضی از آدمها باید مثل جعبه سیگار برچسب هشدار داشته باشند،تا فراموش نکنی که دوست داشتن آنها فقط برای تو ضرر دارد

.

من... به آینه اتاقم مشکوکم...! تازگی ها... تصویر مرا... با تأخیر... نشان میدهد!!

.

برگرد خونه، حتی اگر باخبر باشی.... تنها دل خودت برای تو شور میزنه

.

من تا شش سالگی فکر میکردم اسمم دست نزنه

.

میگن اگه آدمی جزئی ازخاطرات خوب زندگیت شد، برای بودنش ازش تشکر کن

 "متشكرم"

.

افسانه ها را رها کن!

دوری و دوستی کدام است؟!

من اگر نباشم،

دیگری جایم را پر میکند...

به همین سادگی

.

با همه بوده است،عجب هرزه ایست تنهایی

.

آدما مثل عکسا هستن،زیادی که بزرگشون کنی کیفیتشون میاد پایین

.

.خودم قبول دارم كه کهنه شده ام

آنقدر کهنه که میشود روی گَرد و خاک تنم یادگاری نوشت،بنویس وبرو

.

فیزیک بعدترها ثابت می کند

در روزهای بارانی

جای خالی آدم ها بزرگتر می شود

.

باران که می بارد همه چیز تازه می شود حتی داغ نبودن تو

.

من ، با کناری ات ,کنار نمی آیم ! کنار می روم

.

بودم !

دیدم با دیگری شادتری . . .

رفتم !!!

.

بعدازمرگم قلبم راجداازمن خاک کنید،من ودل هیچگاه آبمان دریک جوی نرفت

.

گذشته اگر آزارم داد اما گذشت،امروز هم هر جوری که باشد باز می گذرد،آرزویی برای فردا هم ندارم شاید به فردا نرسم...واین واقعیت زندكی ماست....

.

همه تنگناها و بن بست ها، ره آورد بیگانگی من با من... من با تو... و من و تو با "او"ست

.

موضوع انشاء:

تابستان خودرا چگونه گذراندید؟؟

به نام خدا

بی او....

.

هی کافه چی؟ میزهایت را تک نفره کن...

نمیبینی همه تنهاییم...

.

قله ای که یکبار فتح شود، تفریحگاه عمومی خواهد شد، مواظب قله ات باش

.

عشق ، شوخی زیبایی بود که روزگار با قلب من کرد . . . زیبا بود . . . اما شوخی بود

.

.

دوست مثل یک کفش و دوستیها مثل جاده،پس بهترینها را باید انتخاب کرد

.

گاه مى اندیشم،چندان هم مهم نیست اگر هیچ ازدنیا نداشته باشم، همین مرا بس كه كوچه اى داشته باشم و باران،و انسانهایى در زندگیم باشند كه زلال تر از بارانند

.

.

لحظه هایی هست که دلم برات تنگ میشه اسم اون لحظه هارو گذاشتم همیشه

.

یه رابطه از اونجایی خراب میشه که

تو ناراحتش کنی و یکی دیگه آرومش

.

.

قلب آدما مثل قلکه،اگه سکه محبت کسی توش افتاد،نمیشه درش آورد مگه بشکنیش

.

اگر خاطره کسی را نتوانستی از خاطرت پاک کنی،بدان همیشه در خاطرش هستی